نمايش ناشيانه ترور بوتو
با گذشت حدود يك هفته از ترور «بينظير بوتو»، سياستمدار فقيد پاكستان، بحران ناشي از اين رخداد قابل پيشبيني، همچنان ادامه دارد.
نخستين روايت اين ترور، به صورتي شتابزده از سوي دولت پاكستان اعلام شد. بنا بر اين روايت، بينظير بوتو به دست گروه طالبان در انفجاري انتحاري به قتل رسيده و علت مرگ، برخورد سر وي با سقف خودرو بر اثر موج انفجار بود.
بلافاصله پس از اعلام دولت پاكستان، اطلاعيهاي منتسب به طالبان منتشر شد كه مسئوليت اين ترور را بر عهده ميگرفت و پزشكان بيمارستان راولپندي كه گواهي مرگ بوتو را صادر كرده بودند، نيز روايت دولت مشرف را تأييد كردند، اما با گذشت يك روز از حادثه، رويدادهايي رخ داد كه ناشيانه طراحي شدن ترور بوتو را آشكار ساخت.
نخستين رخداد قابل پيشبيني، تكذيب اطلاعيه صادره از سوي گروه طالبان بود. اين گروه علاوه بر آنكه نقش خود را در اين حادثه منتفي دانست، ترور زنان را خارج از رويه خود برشمرده و بار ديگر مسئوليت حادثه را متوجه دولت پاكستان كرد، اما ماجرا به اينجا پايان نيافت. خانواده بوتو و شاهدان عيني از تيراندازي به نخستوزير اسبق پاكستان پيش از انفجار بمب خبر دادند و اين واقعيت، ترديدهاي بيشتري درباره اصرار دولت پاكستان مبني بر مرگ بوتو بر اثر انفجار پديد آورد، وزير كشور پاكستان با نبش قبر براي تحقيق بيشتر مخالفت كرد و منابع نزديك به بيمارستان راولپندي نيز از وجود فشارهاي دولتي براي صدور گواهي مرگ خبر دادند.
با اين حال، تاكنون سه نوع تحليل درباره ريشهيابي ترور بوتو مطرح شده است؛ تحليل نخست كه دولت پاكستان و شخص مشرف را در پشت اين عمليات قرار ميدهد، تحليل دوم كه «القاعده» و «طالبان» را عامل مرگ بوتو ميداند و تحليل سوم كه بيشتر توسط رسانههاي رسمي ايران بيان ميشود، آمريكا را عامل اصلي ترور و بحرانسازي در پاكستان ميداند. براي ارزيابي اعتبار هر يك از تحليلها، توجه به واقعيات زير ضروري است:
1) همه احزاب و جناحهاي مطرح در پاكستان به ويژه حزب مردم و خانواده بوتو، حزب مسلم ليگ و نواز شريف در كنار طيف ارتش و مشرف، روابط نزديكي با آمريكا دارند و چالش كهنه امنيتي پاكستان و هند بر سر كشمير موجب شده است تا نزديكي به آمريكا براي به دست آوردن پشتوانه سياسي و نظامي در برابر هند به يكي از مؤلفههاي استراتژي امنيت ملي پاكستان تبديل شده و مورد توافق همه جناحهاي اصلي اين كشور باشد.
اما اينكه دست زدن به ترور كه به نابودي يكي از چهرههاي نزديك به ايالات متحده در پاكستان انجاميده و چهرهاي از دوستان آمريكا را نيز متهم كند، چه سودي براي واشنگتن خواهد داشت، پرسشي است كه تحليلگران رسمي در ايران، تاكنون به آن پاسخ ندادهاند.
2) قتل بينظير بوتو، ترور چندلايه به شمار ميرود. اينگونه ترورها به عملياتهايي گفته ميشود كه انگيزه و عامل ظاهري ترور با عامل حقيقي آن متفاوت است و لايه اول، هرچند مورد توجه افكار عمومي قرار ميگيرد، راهي انحرافي است كه براي دور كردن افكار عمومي از واقعيت طراحي ميشود. ترورهاي چندلايه معمولا توسط سرويسهاي اطلاعاتي مورد استفاده قرار ميگيرند و گروههاي تروريستي به دليل نياز به استفاده از شهرت، اعتبار و اقتدار ناشي از انجام عمليات، رسما مسئوليت ترور را ميپذيرند.
نمونه مشهور ترورهاي چندلايه، قتل «جان اف كندي»، رئيسجمهور اسبق آمريكا در دهه 60 است، كه روايت رسمي در رابطه با اين ترور، نقش يك بيمار رواني به نام «اسوالد» در حادثه بود كه تحقيقات بعدي نشان داد حضور اين فرد براي جلب توجه افكار عمومي و خارج كردن عاملان واقعي ترور از ديد جامعه بود.
طراحي عمليات ترور بوتو هم به گونهاي انجام شده كه در ظاهر، انفجار انتحاري ـ كه بيشتر به وسيله «القاعده» طراحي ميشود ـ به نظر برسد، اما در حقيقت عامل اصلي ترور با خونسردي و به صورتي حرفهاي در ازدحام جمعيت بوتو را هدف قرار دهد.
3) عملكرد شتابزده دولت پاكستان پس از ترور در اعلام طالبان به عنوان عامل ترور، پخش اطلاعيه پذيرفتن مسئوليت قتل بوتو به وسيله دولت، جلوگيري از تحقيقات مستقل و نبش قبر براي كشف علت مرگ و تحت فشار قرار دادن پزشكان براي صدور گواهي متناسب با مواضع دولتي، نشان از حقايقي دارد كه دولت پاكستان براي پنهان كردن آن، اقدام به اين نوع عملكرد ميكند.
اما براي بررسي سه متهم اين حادثه؛ يعني آمريكا، طالبان و دولت پاكستان، نخست بايد به شكل و محل قتل توجه كرد. در صورتي كه «سيا» يا ديگر عوامل اطلاعاتي آمريكا سعي در از ميان برداشتن بوتو داشتند، اين اقدام ميتوانست به سادگي در محل زندگي و يا سادهتر در خارج از پاكستان صورت گيرد.
در رابطه با «طالبان» يا «القاعده» نيز توجه به اين نكته ضروري است كه استفاده از گلوله تاكنون در عملياتهاي اين گروه ديده نشده و ترور آيتالله حكيم كه بزرگترين عمليات «القاعده» به شمار ميآمد، نوع طراحي دقيق و استفاده از مواد انفجاري آن، نشان داد كه گروههاي سلفي، تمايلي به استفاده از ترور با گلوله ندارند.
از سوي ديگر، «طالبان» نيز عملا ساختاري عقيدتي و عمومي دارد و توانايي سازماندهي، طراحي و انجام عمليات چنين پيچيده و دقيق را آن هم خارج از افغانستان ندارد.
در كنار مطالب بالا، توجه به بهرهبرندگان از اين حادثه نيز ميتواند نقش مؤثري در رمزگشايي آن داشته باشد. گروه «طالبان» و «القاعده» كه نزديكي بيشتري با حزب مسلم ليگ به رهبري «نواز شريف» دارند، با توجه به فعاليت وي از شركت در انتخابات به دنبال هموار كردن مسير نواز شريف براي بازگشت به قدرت بودند كه اين مسير نيز جز با پيروزي خانم بوتو در انتخابات و تضعيف مشرف تحقق نمييافت، به ويژه كه نواز شريف در سال 1996 در رقابت پارلماني با بينظير بوتو، وي را به سختي شكست داده بوده و تكرار اين پيروزي با توجه به بافت مذهبي، اجتماعي پاكستان دور از ذهن به نظر نميرسيد؛ چه آنكه آمريكا و غرب نيز حاضر به حمايت مستقيم از نواز شريف در برابر مشرف نبودند و بينظير بوتو براي نواز شريف عملا نقش سپري قدرتمند در برابر ارتش پاكستان بازي ميكرد.
از سوي ديگر، برگزاري انتخابات و پيروزي قابل پيشبيني خانم بوتو، راه را براي سقوط مشرف هموار ميكرد؛ بنابراين، از ميان برداشتن وي، تهديد بالفعلي را از كنار مشرف حذف ميكرد، چه آنكه بينظير بوتو پيش از ترور، در نامه الكترونيكي به نماينده خود در آمريكا، مسئوليت قتل احتمالي خود را متوجه مشرف دانسته بود.
اما پرسش اصلي كه انجام ترور بوتو به وسيله مشرف را با ابهام روبهرو ميسازد، شيوه قتل و استفاده از انفجار انتحاري است كه معمولا توسط گروههاي عقيدتي و نه سازمانهاي اطلاعاتي استفاده ميشود.
به نظر ميرسد ISI (سازمان اطلاعات پاكستان) كه نفوذ گستردهاي در طالبان دارد، براي ايجاد اين ابهام از شگردي متداول استفاده كرده باشد. قطع ارتباط بدنه گروههاي تروريستي با رأس آن توسط سرويسهاي اطلاعاتي و قرار دادن عوامل نفوذي در لايههاي مياني اين گروهها، اين امكان را فراهم ميآورد كه علاوه بر آگاهي از جزييات فعاليت گروههاي نامبرده، در صورت نياز از عوامل عملياتي اين گروهها براي انجام اقدامات تروريستي استفاده شود. در اين روش، عوامل گروه تروريستي با انگيزه انجام عمليات براي اهداف عقيدتي گروه خود، اقدام ميكنند، اما درواقع به عامل سرويس اطلاعاتي چيره شده بر اين گروه تبديل ميشوند.
به نظر ميرسد اين ترفند، اين بار از سوي ISI براي ايجاد انفجاري در عمليات ترور بوتو استفاده شده باشد كه عاملان ترور را گروههاي سلفي نشان دهد!
اما پرسش مهمتر اينكه چگونه ممكن است با نفوذ گسترده سازمان اطلاعات پاكستان در گروه طالبان، اين گروه بتواند بدون آگاهي اين سازمان، توطئه ترور بوتو را طراحي و اجرا كند و حتي اگر بپذيريم ISI خود در پس اين عمليات قرار نداشته، آيا نميتوانست به سادگي آن را كشف و خنثي كند؟
بنابراين، به نظر ميرسد مشرف و بخشي از بدنه دولت و سازمان اطلاعات پاكستان، عمليات ترور بوتو را طراحي و كارگرداني كرده باشند كه به علت دشواري و محدوديتهاي آنان، اين نمايش، ناشيانه به روي صحنه رفته است.
يزدفردا -تابناك
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 16,ژانویه,2025